خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...
دکتر علی شریعتی
قرارم باش و یارم باش .....
جــــــــــــــــــــــــــــــــــهان تاریکی محـــــــــــــــــــــــض است
میترسم..
کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارم باش....
مدتی است که اصطلاحی بین مردم رایج شده است که : "اعصاب نداریم" و این جمله گویی کلید توجیه هر بد اخلاقی و بدرفتاری شده است ، اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناشایستی که انجام می دهیم مبرّا می کند .
مثلا راننده ای که در خیابان در انظار عمومی زبان به فحاشی گشوده و رانندگان دیگر همه را با هم یک جا بهرمند می کند ،آیا با یک کلمه گفتن "اعصاب ندارم" حق همه را به جا آورده و رضایتشان را جلب کرده است؟
یا وقتی بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان دوست و همکارمان فریاد می کشیم و در نهایت با هزارتا منت گذاشتن می گوییم "اعصاب نداریم" و انتظار دلجویی هم داریم، آیا همین جا ختم موضوع است؟ تمام شد و رفت؟
پس کی می خواهیم رفتار زشت "پرخاشگری" خودمان را درمان کنیم ،کی میخواهیم حق الناس های زاییده این رذیله را از گردنمان برداریم؟
نهی از پرخاشگری در روایات
"پرخاشگری" رذیله ایست سمی که دنیا و آخرت ما را به باد می دهد ، رذیله ای که ائمه معصومین علیهم السلام به شدت از آن نهی کرده اند می فرمایند:
* رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: بد اخلاقى و درشت خوئى اعمال را فاسد مىكند هم چنان كه سركه شیرینى عسل را.( عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه غفارى و مستفید ج2/38/باب 31)
کجای قرآن آمده دوست دختر یا پسر ممنوع؟!
در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبات»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح)، تأکید میفرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیقگیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
خداوندی که انسان را خلق نموده و راههای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونهای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری میداند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه میفرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما دادهام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار دادهام.
با توجه به آیات 15 و 16 سوره مبارکه هود علیه السلام و نیز آیاتی که عمل صالح را شرط ورود به بهشت می دانند، این نتیجه به دست می آید: عملی نجات بخش است و بهشت جاویدان را در پی خواهد داشت که دارای این دو عنصر باشد: حُسن فعلی و حُسن فاعلی؛ یعنی هم عمل، عملی باشد که در فرهنگ دینی مقبول است و هم کننده کار آن را با نیت الهی و قصد قربت انجام داده باشد.
قسمت اول
آیات قرآن کریم تأکید و اصرار دارند بر اینکه شرط ورود به بهشت دو چیز است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح؛ مانند آیه 82 سوره بقره که اهل ایمان و عمل صالح را اهل بهشت و جاویدان در آن معرفی می کند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ
آیات الهی این واقعیت را هم بیان می دارند که نه ایمان بی عمل برای انسان مفید خواهد بود و نه عملِ بی نیت الهی.
بی فایده بودن ایمانِ بی عمل را در آیه 158 سوره انعام آمده است:
بقیه در ادامه مطلب...
دوست خوبم دعای قشنگت رو در قسمت نظرات ثبت کن
التماس دعا...
برگرد که بر بهار ما می خندند...
یک عده به انتظار ما می خندند..
آدمهاي ساده را دوست دارم.
همان ها که بدی هيچ کس را باور ندارند؛
همان ها که برای همه لبخند دارند؛
آدم های ساده را دوست دارم؛
بوی ناب آدمیّت مي دهند...
فکرم همهجا هست، ولی پیشِ خدا نیست
سجادۀ زَردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟
جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکی آمد و گفت:
سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما مےخواهم.
قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکـه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود :
براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟!
شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
کسی که در برابر خداوند زانو می زند
می تواند در برابر هر کسی ایستادگی کند
خـدایـا دلـم // معجـزه // میــ ــخـواهـد
از آن مـعـجـزه ـهاے که
بـه هنـگامـ ه ے وقـوعـش
"خـدایـا دوسـتـت دارم" و " خـدایـا شـکـرت"
میـان هـق هـق ِ گـریـ ه ـهایـم
گـم شـود
خـدایـا دلـم معـجـزه میـ ـخواهـد
معـجـزه اے در حـد "خــــــــــدا "بـودنـت
گفت خدا با من حرف نمیزند
گفتم مسلمانی؟گفت :آری!
نگاهی به روی طاقچه خانه اش کردم
گفتم گلوی خدایت پر از گرد و خاک شده است ندیدی؟
سکوت
سکوت
سکوت

پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
زندگینامه امام موسی كاظم علیه السلام:
نام:موسى بن جعفر.
كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نكته:امام موسی كاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت امام موسی كاظم:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند.
محل تولد امام موسی كاظم: ابواء (منطقهاى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام آن سزاوار عبادت
خدای رحمت و عشق و سعادت
به نام آنکه رحمان و رحیم است
که مالک بر زمین و عالمین است
به نام آن که راهش مستقیم است
صراطش مستقیم و حق همین است

زخم و دل و من،این سر ارزان چرا محرم نیست

اگر حسين از آنِ ما بود، در هر سرزميني براي او بيرقي بر ميافراشتيم و در هر روستايي براي او منبري برپا ميكرديم و مردم را با نام حسين به مسيحيّت فرا ميخوانديم .
عاشق ، جاده عشق کوتاه خواهد
خبر رسان مرگِ عاشق جاده را بی پایان

سلام مادرم فرزندت،دُردانه ات شهید شد.
یک هفته دفاع مقدسی که 8 سال ؟ نه سی و چند سال است هنوز ادامه دارد
با ذکر صلوات به ادامه مطلب بروید...
گاهی دستی به اسمتان میکشم
که دستی به سرم کشید اما خود قبل دست کشیدنتان خجالت میکشم
ای بی دست دست گیران

گاهی دستی به اسمتان میکشم
که سر به سمت من بچرخانید اما خجالت روی مرا از روی شما می چرخاند
ای بی سر سر به نی روان
برای لمس اسمتان با چشم وضو گرفته ام.
جای بوسه ی پیامبر را با خیزران چه کار بود؟
بقیه در ادامه مطلب...
.: Weblog Themes By Pichak :.